مافیا و مافیها

مافیا را دیمیتری دیویدوف روس در دهه‌ی هشتاد ابداع کرده است، و از همین مختصات زمانی و مکانی می‌توان فضای بازی را حدس زد؛ جدالی بین اکثریتی بی‌اطلاع و اقلیتی مطلع که بستر جذابی برای تامل و آزمایش در حوزه‌ی روانشناسی اجتماعی فراهم آورده است. اگر تاکنون تجربه‌ی شرکت در این بازی را ندارید خود را در شبی تاریک تصور کنید که با عده‌ای دیگر با هویت‌های نامعلوم (دوست یا دشمن) در جمعی نشسته‌اید و صبح روز بعد به شما اعلام می‌شود که یکی از این بی‌گناهان دیشب به قتل رسیده است، و زین‌پس هم حق هیچ‌گونه اظهارنظر و یا رای‌دادن ندارد! حال شما بایستی با دست خالی و تنها با ابزار ذهنی و روانی موجود به شناسایی دوستان از دشمنان بپردازید تا خودتان در زمره‌ی مقتولین بعدی نباشید. این تصویر از دوربین یک شهروند بود، ولی مافیاها هم کار چندان راحتی ندارند، بایستی به همه گونه لطائف‌الحیل مختلف متوسل شوند تا اقلیت تعدادی آنان باعث حذف تک‌تک‌شان در طول روز نشده و بتوانند هویت پلید خود را تا پیروزی نهایی مخفی نگاه دارند.

حین بازی، تاکتیک‌های روانی مختلفی توسط بازیکنان از هر دو گروه مافیا و شهروند به‌کار برده می‌شود. یکی از مهم‌ترین آنها فرافکنی‌ست که هم توسط مافیا و هم توسط شهروندان قابل اجراست. بعنوان مثال ممکن است مافیایی که متهم به مافیا بودن شده است سعی کند ضعف استدلالی و یا لرزش صدای خود را با اشاره به حالات مشابه در دیگران و چرخش توجه به سمت آنان پنهان کند. از دیگر تاکتیک‌های رایج، القای نقش یا شخصیت خاصی به یک فرد است که منجر به تردید وی در حافظه، ادراکات و یا قضاوت‌های خود خواهد شد. این روش که به “تکنیک چراغ گازسوز” هم مشهور است از نام فیلم مشهوری به همین عنوان گرفته شده که در آن مردی سعی می‌کند با القای حالات جنون و دیوانگی به همسرش وی را به این باور برساند که قضاوت‌هایش بی‌ارزشند و دلیلی برای اعلان و پیگیری رازی که فهمیده است وجود ندارد.

تغییر موضوع بحث به سمت دلخواه، گفتگوهای طولانی با هدف خسته کردن رقبا، و توجه افراطی و بی‌دلیل به جزئیات خاص نیز از تاکتیک‌های رایج دیگر هستند که معمولا توسط مافیاها استفاده می‌شوند. اما یکی از قوی‌ترین روش‌هایی که برای هر دو طرف هم قابل استفاده است ایجاد احساس علاقه و یا تنفر نسبت به خود در دیگران است. در این روش احساسات افراد خصوصا از جنس مخالف ماهرانه به بازی گرفته می‌شود تا نتیجه‌ی دلخواه کسب شود. القاء روابط و تیم‌های کاذب در ذهن سایرین، شک افراطی به همه چیز، جنگ زرگری با هم‌تیمی‌ها جهت تبرئه‌ی یکی از طرفین، ایجاد دوراهی‌های ساختگی در ذهن دیگران، و حتی قربانی کردن یک مافیای سوخته با هدف نجات دیگران نیز از دیگر روش‌های نتیجه‌بخش هستند.

موضوع جالب‌توجه دیگر درمورد این بازی، نقش تجربه است. در حالت عادی دیده شده برخی بازیکنان باتجربه خصوصا در صورت بازی با افراد ثابت در طول زمان، با احتمالی بیشتر از شانس می‌توانند فریب را از صداقت تشخیص دهند. توضیح این مساله با توانمندی اعجاب‌آور ذهن انسان در تجربه‌اندوزی، به‌همراه آمادگی تکاملی پریمات‌ها برای تشخیص فریب‌کاری در گروه تا حدی مقدور است. در یک مطالعه‌ی خلاقانه اطلاعات چهره‌ای بازیکنان بسیاری حین بازی جمع‌آوری شده و به کامپیوتر داده شد، اما حتی با داشتن این پایگاه اطلاعاتی، ضریب تشخیص فریب توسط هوش مصنوعی چیزی حدود شصت درصد بود که هنوز از بسیاری بازیکنان خبره کمتر است.

اما احتمال برد هر گروه در مافیا چقدر است؟ در یک مطالعه با محاسبات ریاضی، پیش‌بینی شده امکان موفقیت مافیاها و شهروندان درصورت رعایت نسبت منطقی بازیکنان (تعداد مافیاها جذر تعداد کل بازیکنان باشد) و با فرض عدم وجود کاراکتر بازرس تقریبا برابر است، البته در بازی‌های با تعداد بازیکنان کمتر مافیاها شانس بیشتری دارند و با افزایش تعداد بازیکنان بتدریج امکان موفقیت شهروندان افزایش می‌یابد. یکی از توضیحات قابل ارائه درخصوص این مشاهده، پدیده‌ی “هیستری توده‌ای” ست.

هیستری توده‌ای یا جمعی، پدیده‌ایست که در آن علائم غیرقابل‌توجیه شبه‌عصبی در یک فرد اتفاق افتاده و به‌شکلی مسری در یک جمعیت تلقین‌پذیر گسترش می‌یابد. فرضا دانش‌آموزی در مدرسه حالاتی شبیه تشنج پیدا می‌کند و به تبع او اکثر هم‌کلاسی‌هایش نیز علائم کمابیش مشابهی نشان می‌دهند. در بازی مافیا که تقریبا تمامی توان‌مندی‌های شناخته‌شده‌ی مغز آدمی از هوش و حافظه گرفته تا شناخت و هیجان را به چالش فرا می‌خواند نیز، با اضافه‌شدن عامل اثرات گروه، امکان درگیرشدن در یک هیستری جمعی خصوصا برای تازه‌کاران بالاست.

تفاوت ماجرا در حین بازی مافیا اینست که در هیستری توده‌ای کلاسیک، فرد اصلی (مورد ابتلای اول) خود نیز به بیماربودن خود واقعا باور داشته و قصد خودآگاهی برای تاثیرگذاری روی رفتار دیگران ندارد، اما مافیاهای پلشت عامدانه بذر این عقیده را در ذهن شهروندان از همه‌جا بی‌خبر می‌کارند و آنان نیز در موارد بسیاری با موج گروه همراه می‌شوند و نتیجه، رای‌دادن به قتل یک شهروند بی‌گناه دیگر و تبرئه‌ی یک مافیای هوشیار است. از اینجا می‌توان حدس زد اگر جمعیت کل بازیکنان کمتر باشد مافیاها کار راحت‌تری برای القای هیستری توده‌ای به جمع دارند، زیرا تعداد شهروندان هوشیار احتمالی که با افزایش جمعیت بازیکنان بصورت تصاعدی افزایش می‌یابد در گروه‌های بزرگ راه را برای القای هیستری ناهموار خواهد کرد.

آیا استراتژی همواره برنده‌ای برای بازی مافیا وجود دارد؟ پاسخ خود خالق بازی آقای دیویدوف اینست: خیر! وی توصیه می‌کند در بازی مافیا زیاد دروغ نگویید، اگر با جمع ثابتی مرتبا بازی می‌کنید عمدتا سعی کنید بعنوان فردی صادق شناخته شوید و تنها وقتی دروغ بگویید که مطمئن باشید کسی نخواهد فهمید. اما هم‌زمان خاطرنشان می‌کند تضمینی وجود ندارد این راه هم جواب بدهد. پس دفعه‌ی بعد که مافیا بازی می‌کنید بیشتر مراقب باشید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *